پسر برادرشوهرم 3ماهه به دنیا اومده ودقیقا سه ماهه خواب نداره ومدام گریه می کنه هریه ربع ازخواب بیدارمی شه گریه می شه کل روز رو این جوری می گذرونه جاریم سه ماهه نتونسته بره خونه خودش ازبس بچش بی قراره ازمن که خودم دخترم ریفلاکس وآلرژی داشت والان خوب شده سوال می کنه که چی کارکنم منم بارها براش توضیح دادم که باید پسرت درمان بشه ودکتر معرفی کردم ولی هر دفعه می بینمش می گه مامانم نمیزاره ببرمش وبهش عرق نعنا می دیم برادرشوهرم هم میگه فلان دکتر می بریمش میگه طبیعی هست دل درد داره خلاصه بچه اینقدرچشماش می خواره که دورش سرخ سرخ شده مدام میخارونه منم مدام بهشون میگم بابا این آلرژی داره دلم برای بچه می سوزه ولی اینا انگار حرف تو مغزشون نمی ره من دخترم رو با این علائم دوماهش نشده بود تحت درمان بردم موندم مردم تو بچه داری چه بی خیالن سه ماه روز وشب بچه گریه کنه اینا فقط پیش یه دکتر می برن به نظرتون من خیلی حساسم یا این بی خیالی علتش چیه؟البته دختره خونه مامانشه و شاید خیلی تا الان فشار روش نبوده
سلام والا چی بگم من دختر برادرم عفونت داشت و تند تند میبردنش دکتر تا الان که 6 سالشه کاملا خوب شده دختر دایی خودم همسنش بود و با همین مشکل دکتر نمیبردنش زندادشم میگفت اونا بچه داری میکنن من انقدر حرص میخورم و دکتر و دوا اما اونا نه دکتری نه حرصی هیچیشونم نمیشه ! همین شب عیدی بچه 6 ساله تو بیمارستان خوابیده بخاطر همون عفونت که درمون نشده بود پدر مادر هم به خودشون ظلم کردن هم به اون طفل معصوم
پسر خودم مرتب میبرم دندانپزشکی اگه پر کردن یخاد یا حتی عصب کشی ! کلی هزینه و وقت گداشتن ؛ به پسر عموم گفتم پسرشو ببره گفت نمیخاد و دندوناش شیریه !!! حالا بچه رو بردن دندون پزشکی با درد ! دکتر میگه دندونای دایمیش خراب شده چون دندونای شیری درست نشده دندونای دایمیشو خراب کرده ! تا دیر نشده باید بچه رو درمون کرد اونم نوزاد که خیلی حساسه
من دو تا جاریو می شناسم بچه ی هر دو تاشون تنبلی چشم داشته یکیشون برده درمان کرده اون یکی با اینکه دیده جاریش بچشو درمان کرده بچه ی خودشو دکتر نبرده نگهش داشته تو یه اتاق بیرونم نمی بره الان بچه تقریبا کور شده یه حالت گنگ داره بعد از چند سال در صورتی که بچه ی اون یکی جاری کاملا خوب شده
من یادمه دخترم نوزاد بود اینقدر سره این قضیه ریفلاکسش حرص می خوردم مدام با شوهرم از این متخصص به اون متخصص اصلا خودم ازقیافه افتاده بودم دل ودماغ نداشتم خداییش هم نتیجه گرفتم بعد اینا عین خیالشون نیست دیشب خونمون بودن بچه یه دم گریه می کرد با این بچه می خواستن برم یه جایی عید دیدنی که 1.5 راه بود می گفتن بچه تو ماشین تا خود اونجا گریه می کنه حالا اگه من بودم نمی رفتم مگه مجبورم 11شب برم جایی که بچم دمار ازروزگارم دربیاره
بله عزیزم شما با گفتن وظیفتون رو ادا کردین دیگه خودشون میدونن ! خدا به اون بچه رحم کنه
من خودم دیگه بچه دوم نمی خوام واقعا الان می گم این جورآدمها چند تا بچه می تونن بیارن چون بی خیالن شماها که حساسید بازم بچه می خواهید؟
عین منیعی آرام جان
منم خیلی حساسم
مجرای اشک بچشم بسته بود کلی ماساژ دادم دکتر بردم باز نشد
همه میگفتن خودش باز میشه اما نتونستم تحمل کنم بگم اذیت بشهه
اینقدر گشتم تا بردم متخصص چشم اطفال با ماساژ باز کرد ۷۰۰ هزینه کردم بچشم راحتت شد
به قول تو از قیافه افتادم تا چششش خدارو شکر خوب شد
اصلا بچه دوم نمیخوام چون خیلی حساسم
سر چشم بچم اینقدر حرص خوردم معده درد گرفتم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
