2726
عنوان

چجوری به شو شو هاتون محبت میکنین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 16194 بازدید | 85 پست
شوهر من خیلی بد اخلاقه
اون وقتایی که نامزد بودیم هر وقت بوسش میکردم و یا دستم و دور گردنش مینداختم همش بهم غر میزد

اصلا هم اهل رومانتیک بازی و دست هم و تو خیابون بگیریم و برام چیزی بیاره که بخورم و قبل از رفتنش برام ارزو کنه که خوب بخوابم و این حرفا نیست
راستش کما همنشینی اون در من هم اثر کرده و من هم مثل خودش مثل ادم اهنی شدم

توی این 5 سال که عروسی کردیم یک بار هم نگقته دوست ذارم وقتی هم که من بهش میگم دوست دارم که شاید در پاسخ این جمله رو بشنوم فقط میگه مرسی همین و بس

خوش به حال اونایی که شوهر بامحبت دارن گرییهههههههههههههههههههه
خداوندا! پناهم باش و یارم باش... جهان تاریکی محض است میترسم ! کنارم باش!
باورتون نمیشه ماهی یک بار به زور س ک س داریم

اگه من به روش نیارم همون ماهی یک بار هم نداریم

از دستش راضی نیستم چون هیچ وقت اون ارامشی و که میخواستم بهم نداد

هیشه تو خونه مثل پادشا هها میشینه رو مبل و دستور میده و قر میزنه

تازه همش خانه دار بودن منو مسخره میکنه میگه تو عرضه نداری بری سر کار حالا که سر کار نمیری این وضع خونه و زندگیته اگه بری سر کار چی میشه
دیروز سر این حرفش باهاش دعوام شد احساس حقارت کردم

من لیسانس مامایی دارم ولی از سر کار رفتن متنفرم ولی اون دوست داره که من سر کار برم و براش پول در بیارم
گاهی وقت ها ازش متنفر میشم
حالا بگید من چجوری به یه همچین مردی محبت کنم ؟
تا کی محبت کنم و محبت نبینم خسته شدم خدا
خداوندا! پناهم باش و یارم باش... جهان تاریکی محض است میترسم ! کنارم باش!


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شورهر من خیلی بیش از حد محبت میکنه و همون قدر هم از من توقع داره و خیلی روی حرکات من حساس هستش و سر کوچکترین چیزی باهام قهر میکنه یعنی توقع کوچکترین ناراحتی رو از من نداره و به خودش میگیره دیگه یه وقتایی مجبورم براش نقش عاشق پیشه رمانتیک و بازی کنم ولی دوباره خسته می شم آخه 24 ساعت که نمیشه قربون صدقه رفت قبل از ازدواج همدیگرو میشناختیم همیشه میگه تو اون موقع ها بهتر بودی با محبت تر بودی نمی خواد قبول کنه زندگی پایین بالای خودش رو داره و با دوران دوستی فرق میکنه و آدم بالاخره یک روز خسته است یک روز حوصله نداره نمیشه که همیشه شنگول و شاد و آماده بود سر همین موضوع خیلی وقت ها با هم قهر میکنیم
فاطیما جون به نظر من مهمترین مساله اینه که زن ومرد نقششون تو زندگی معلوم باشه یعنی هر کسی بدونه جایگاهش چیه ؟ وظیفش چیه؟ واز همه مهمتر بدونه شریک ندگیش چه نقشی داره

من زنم و باید زن باشم
و مرد باید تو خونه زندگیش مرد باشه
جایگاهش مشخص باشه

حالا اگه یه رابطه دوستانه هم این وسط برقرار بشه که دیگه زندگی بهشته چون اونوقت میدونن باید به خواسته های هم اهمیت بدن به هم حق بدن که اگه گاهی اوقات یکی از دو نفر تو وظایفش کوتاهی کرد ادمه و جایزالخطاست


مثلا من خانومم این طبیعته منه که همیشه اراسته باشم بیشتر محبت از طرف من باشه اگه سر کار هم که برم اون یه حسن و پوئن باعث میشه مستقل باشم و دو شخصیت اجتماعی و خونوادگیمو پرورش بدم


مرد هم باید به عنوان مرد و راس خانواده بهش احترام گذاشته بشه با منطق و محبت خواسته هاش براورده بشه


اگه طبیعت و ذات زن ومردو بشناسی خیلی بهت کمک میکنه
میدونی مردها از تائید شدن خوششون میاد ازاینکه مهم جلوه کنن خوششون میاد وبرعکس ما زنا دوس داریم دائم قربون صدقمون برن . بهمون محبت بشه
روشی که باید به مردها محبت کنی فرق داره اونا محبت و چیزای دیگه میدونن

و خیلی چیزای دیگه..........



خدایا ؟!! امتحان آسون ازم بگیر...
2728
سلام ستاره جون.شوهر منم یه جورایی شبیه شوهر شماست البته نه به اون غلظت ولی اصلا اهل رمانتیک بازی نیست.بارو به بازو قدم زدن و بوس شب بخیر و ناز صبح و بعضی کارای دیگه که چندتا از بچه ها گفتن تو رابطه ما وجود نداره مهم هم نیست برام خوب هر کی یه جوریه دیگه.ولی من میخوام یه راهی پیدا کنم برای محبت کردن بهش که نه خودم کوچیک شم(مثل اون موقعی که گفتم بغلش میکنم شوتم میکنه اونور میگه گرمم شد)و نه اون کمبود محبت داشته باشه.
مامان فاطیما جون :عزیزم فیلمای رمانتیک میتونه تاثیر گذار باشه تا میتونی بهش محبت کن و عین بچه ها باهاش حرف بزن البته به قول سیمین جون نه 24 ساعته .وقتی سر کاره بهش اس های عاشقانه بزن .سوپریزش کن.براش تولد و ولن بگیر..و خیلی کارای دیگه مردا همشون مثل بچه اند ولی به نظرم هر کی یه قلقی {نمیدونم قلقو درست نوشتم یا نه} داره ببین چطوری به راه میاد.همسر من خیلی دوس داره مهربونانه و عین یه کوچولو باهاش حرف بزنم و این راهیه که همیشه خوش اخلاق و سر حال بمونه حتی وقتی مشگل داره رفتار با سردی و خشونت اصلا روش جواب نمیده پس تو ببین چی دوس داره ؟یه کم هم از خودگذشتگی لازمه.بای
برایت من خدا را آرزو دارم
شوشو ی منم خیلی لوسه همش دوس داره بهش محبت کنن منم شبا که میاد اول دخترا میرن سراغش البته 6 ساله عروسی کردیم بعد من بغلش می کنم احول پرسی و بعد هم شام نمی خوریم تا بیاد همه سر میز غذا می خوریم خیلی دوست داره کنار هم باشیم بعد همیشه برای بعد از شام یا شام یه چیز جدید دارم حالا یا دسر جدید یا شام خارجی به قول دختری بعد هم چایی و بقلش میشینم یا وقتی رو مبل دراز میکشه بلندش می کنم که رو پام بخوابه یا بر عکس همون طور هم حرفامونو به هم می زنیم و از اتفاقات روز می گیم و بچه ها هم می خوابنو یه فیلمی یه کتابی براش م یخونم و بعدش لالا اون دوست داره شبایی که س ک س نداریم من دستم رو ...... باشه تا خوابش ببره همیشه هم دوست داره من شروع کنم البته اینو تو صحبتهای فراوان کشف کردم هیچ موقع هم نه نمی گه تازه شب هم با هم می ریم حموم یا صبح تنهایی میره بیدارم می کنه دعوتم میکنه منم بهش مگم تعارف اومد نیومد داره ها خیلی خوشش میاد بلند میشم میرم براش قهوه درست می کنم
راستی از حرفای س ک سی هم خوشش میاد خالی بندی هایی که میکنم براش بهش میگم شب اونم در جواب میگه همش وعده همش وعید پس کی عمل می کنی و....
هفته ای یک بار هم با هم تنخا بدون دخترا می ریم بیرون
خب محبت همیشه هم قربون صدقه رفتن نیست بچه ها.... من گاهی احساس می کنم همین که خیلی با دقت و توجه به حرف هایی که برای خودش مهمه و داره درباره شون صحبت می کنه گوش می دم احساس خوبی بهش دست می ده....مثلا شاید برای من اینکه قرارداد جدیدی که با یک کارفرما بستن اون قدر ها هم جالب نباشه اما وقتی می بینم اون ذوق داره سعی می کنم بهش توجه کنم و طوری رفتار می کنم که واقعا احساس کنه باهاش هم دل هستم (البته فیلم نیست ها واقعا بعدش که گوش می دم برام جالب می شه)
محبت این نیست که از صبح تا شب بشوری و بسابی و بپزی...به نظرم اینها اصلا وظیفه ی زن نیست...این رو یک کارگر یا آشپز هم می تونه انجام بده ( هر چند که همه ما هم این کارها رو هم خودمون انجام می دیم) اما یک مرد از خانومش انتظار عاطفه داره منظورم هم فقط مسایل ج نیست چون این مسئله فقط یکی از نیاز های انسان هست....مثلا اهمیت دادن به حضور همسر یک نشانه ی بزرگ محبته....اینکه هر روز به استقبالش بری...حالا لازم هم نیست خیلی رومانتیک باشه برای مردها همین که وقتی میان خونه تحویلشون بگیری کافیه...بعضی خانوم ها این قدر غرق آشپزی می شن که با همون وضع پیاز داغ می مونن توی آشپزخونه انگار نه انگار که همسرشون وارد خونه شده...خب این یک آلارم بدیه
به شخصیت هر فرد هم بستگی داره بعضی ها سمعی هستند دلشون می خواد حرف های محبت آمیز بشنون بعضی ها لمسی هستند دلشون نوازش می خواد و اینکه مثلا سرشون رو توی بغلت بگیری یا مثلا کنارشون بنشینی...خلاصه به شخصیت ها هم بستگی داره
محبت این نیست که کار های شخصی همسرمون رو انجام بدیم مثلا همیشه لباس هاش رو اتو بزنیم یا مثلا کفشش رو با لباسش ست کنیم و ... خودش حتما بلده....اما اینکه گاهی که می دونی وقت نداره یا مثلا عجله داره کمکش کنی می شه محبت....البته اگه زیاده روی کنی می شه وظیفه !!! پس همون طوری که قبلا هم گفتم اصل تعادله
محبت به نظرم یعنی اینکه اون ظرافت های روحی همسرمون رو که دیگران نه می بینند و نه می تونند درک کنند رو ببینیم و درک کنیم و اغنا شون کنیم.....مثلا بابای همسر ما هیچ وقت نمی تونه این حس قدرت رو توی پسرش ایجاد کنه که تکیه گاه خانواده است اما ما به عنوان همسرش با کمترین صرف انرژی می تونیم این حس رو بهش منتقل کنیم و باعث این بشیم که کلی هم احساس خوب در درونش به وجود بیاد و از بودن در کنار ما لذت ببره...اینکه دست هم رو بگیریم خوبه اینکه رومانیتک تر باشیم هم خوبه اما گاهی هم خیلی ها رومانتیک نیستن اما واقعا عاشق هم اند ...بهتر از اینه که بعد یه عمر زندگی رومانتیک ببینی واقعا محبتی به غیر از فیلم و نمایش در کار نبوده...برای همین به دوستانی که می گن شوهراشون رومانتیک نیستن می گم که غصه نخورید اشکالی نداره...مردهای ایرانی به واسطه ی آموزشی که نمی بینن ذاتا خیلی بلد نیستند ...آخه این مسائل معمولا توی خانواده ها ی مرد سالار آموزش داده نمی شه و مرد ها هم یعنی همون پسر های ما دیگه....وقتی نبینند محبت بین پدر و مادر رو بعدا هم توی خانواده نمی تونن درست به همسرشون محبت کنند....
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز