2703
2553
عنوان

احساس(متن زیبا.شعر زیبا)

127877 بازدید | 19037 پست
هر کدوم از ما آدما در شرایط خاص یه احساس خاص داشتیم. احساس شادی. احساس غم. حس زیبای عشق شاید.... و حس منفی نفرت شاید.... و شاید حسی که تاحالا هیچکس نداشته...فقط مخصوص خودمون بوده من این تاپیکو زدم که هرکس دوست داشت حس خودشو که تجربه شو داره اینجا بنویسه... میتونه شعر باشه میتونه متن باشه... یا شاید از یه شعر یا یه متنی خوشتون اومده که اینجا میزارین... حضور تک تک شما دوستان باعث افتخاره اما اگرم هیچکس نبود باز من خودم فعال نگهش میدارم البته در حد توان قوانین: این تاپیک آزاده میتونید سلام و احوالپرسی کنید میتونید خوش و بش کنید فقط برای اینکه بعدا یه مجموعه کامل از متون و اشعار و احساس زیبا داشته باشیم هر چند وقت یه بار پست های غیر مرتبط با اجازه تون پاک میشه اصلا هدفم این نیست که تعداد صفحات افزایش پیدا کنه......... کمیت مهم نیست...کیفیت مهمه برای همه شما آرزوی بهترین ها رو دارم.......
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
.........................سفره ای دلم دوباره باز شد این ترانه بوی نان نمی دهد بوی حرف دیگران نمی دهد سفره ی دلم دوباره باز شد سفره ای که بوی نان نمی دهد نامه ای که ساده وصمیمی است بوی شعر و داستان نمی دهد: ... با سلام و آرزوی طول عمر که زمانه این زمان نمی دهد کاش این زمانه زیر و رو شود روی خوش به ما نشان نمی دهد یک وجب زمین برای بغچه یک دریچه آسمان نمی دهد وسعتی به قدر جای ما دو تن گر زمین دهد، زمان نمی دهد فرصتی برای دوست داشتن نوبتی به عاشقان نمی دهد هیچ کس برایت از صمیم دل دست دوستی تکان نمی دهد هیچ کس به غیر ناسزا تو را هدیه ای به رایگان نمی دهد کس ز فرط های و هوی گرگ و میش دل به هی هی شبان نمی دهد جز دلت که قطره ای است بی کران کس نشان ز بیکران نمی دهد عشق نام بی نشانه است و کس نام دیگر بدان نمی دهد جز تو هیچ میزبان مهربان نان و گل به میهمان نمی دهد نا امیدم از زمین و از زمان پاسخم نه این، نه آن... نمی دهد پاره های این دل شکسته را گریه هم دوباره جان نمی دهد خواستم که با تو درد دل کنم گریه ام ولی امان نمی دهد...
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
=====اصلا قرار نیست کم بیاورم===== ======================== اصلا قرار نیست کـــه سرخم بیاورم حالا که سهم من نشدی کم بیاورم دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم تا روی زخمهـــای تـــو مرهم بیـاورم میخواستم که چشم تو را شاعری کنم امّا نشد کــــه شعــــر مجسم بیــــاورم دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل می شد تــــو را دوباره به شعرم بیاورم یادت که هست پای قراری که هیچ وقت..... میخواستم برای تــــو مریـــــم بیاورم؟ حتی قرار بود که من ابر باشم و باران عاشقانـــه ی نم نم بیاورم کلّــی قرار با تــــو ولی بی قرار من اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم ...... اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم باعث شود بـــه زندگیت غـــــم بیــاورم حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم عمراً دوباره رو به جهنّـــــم بیاورم خود را عوض کنم و برایت به هر طریق از زیــــر سنگ هم شده٬ آدم بیــــاورم بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت یا باز هـــم بهــــانه ی محکم بیاورم؟
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

عشق بازی خوش به حال باد گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد! کاش مرا باد می آفریدند تو را برگ درختی خلق می کردند؛ عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟! در هم می پیچند و عاشق تر می شوند...
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
2456
"نفسم گرفت از این شب، در ِ این حصار بشکن" نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن در این حصار جادویی روزگار بشکن چو شقایق از دل سنگ برآر رایت خون به جنون صلابت صخره ی کوهسار بشکن تو که ترجمان صبحی به ترنم و ترانه لب زخم دیده بگشا، صف انتظار بشکن زبرون کسی نیاید، چو به باری تو این جا تو ز خویشتن برون آ سپه تتار بشکن شب غارت تتاران همه سو فکنده سایه تو به آذرخشی این سایه دیوسار بشکن سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی تو خود آفتاب خود باش، طلسم کار بشکن بسرای تا که هستی، که سرودنست بودن به ترنمی دژ وحشت این دیار بشکن "محمد رضا شفیعی کدکنی"
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
"در سر زلف سیاه تو چه سوداست که نیست" در سر زلف سیاه تو چه سوداست که نیست وز غم عشق تو در شهر چه غوغاست که نیست گفتی از لعل من امروز تمنای تو چیست در دلم زان لب شیرین چه تمناست که نیست بجز از زلف کژت سلسله جنبان دلم خم زلف تو گواه من شیداست که نیست پای بند غم سودای تو مسکین دل من نتوان گفت که این طلعت زیباست که نیست در چمن نیست ببالای بلندت سروی راستی در قد زیبای تو پیداست که نیست با جمالت نکنم میل تماشای بهار زانکه در گلشن رویت چه تماشاست که نیست گر کسی گفت که چون قد تو شمشادی نیست اگر آن قامت و بالاست بگو راست که نیست گفتی از نرگس رعنای منت هست شکیب شاهد حال من آن نرگس رعناست که نیست ایکه خواجو ز سر زلف تو شد سودائی در سر زلف سیاه توچه سوداست که نیست "خواجوی کرمانی"
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
زیباترین شعرم برای او: من تمـــــام شــــــــعرهایم را در وصــــــــف نیامدنت ســـــــــــــروده ام ! و اگر یــــــــــک روز ناگهـــــــــــان ناباورنه ســــــــر برسی ... دســـــــــت خالی ,حیرت زده از شاعر بودن استعفا خواهم داد! نقــــــاش میشوم تا ابدیت نقش پرواز را بر میله های تمام قفس های دنیـــــــا خواهـــــــم کشید.
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
2714
عشـق یعنـی...! عشق یعنی مستی و دیوانگی عشق یعنی با جهان بیگانگی عشق یعنی شب نخفتن تا سحر عشق یعنی سجده با چشمان تر عشق یعنی سر به دار آویختن عشق یعنی اشک حسرت ریختن عشق یعنی درجهان رسوا شدن عشق یعنی سُست و بی پروا شدن عشق یعنی سوختن با ساختن عشق یعنی زندگی را باختن عشق یعنی انتظار و انتظار عشق یعنی هرچه بینی عکس یار عشق یعنی دیده بر در دوختن عشق یعنی در فراقش سوختن عشق یعنی لحظه های التهاب عشق یعنی لحظه های ناب ناب عشق یعنیبا پرستو پر زدن عشق یعنی آب بر آذر زدن زیباترین شعر عاشقانه عشق یعنی، سوز نَی، آه شبان عشق یعنی معنی رنگین کمان عشق یعنی شاعری دل سوخته عشق یعنی آتشی افروخته عشق یعنی با گلی گفتن سخن عشق یعنی خون لاله بر چمن عشق یعنی شعله بر خرمن زدن عشق یعنی رسم دل بر هم زدن عشق یعنی یک تیمم,یک نماز عشق یعنی عالمی راز و نیاز
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ... ﭼﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺮﯼ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ.... ﭼﻮﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻨﺖ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﺗﻨﺪﺭﺳﺖ ﻫﺴﺖ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ... ﭼﻮﻥ ﺍﺩﻣﻬﺎﯼ ﻣﺮﯾﺾ ﺗﺎﻭﺍﻥ ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻣﯽ ﭘﺮﺩﺍﺯﻥ ﻭﻗﺘﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﻫﺴﺘﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ... ﭼﻮﻥ ﻣﺮﺩﮔﺎﻥ ﺩﺭ ﺍﺭﺯﻭﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﻧﯿﮏ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺧﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﻭ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ... ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﮔﺎﻭ ﺭﺍ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻦ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺘﯽ... ﻭ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ ﺩﺭ آﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﻨﻦ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺑﺎﺷن
سال من بهترین سال میشه سالی که زندگی پر از زیبایی است❤️😍🤗
خواستم هرچه را که بوی تو میداد بسوزانم ؛ جانم آتش گرفت !
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
هیچکس بی درد و غصّه و گرفتاری نیست، اما قشنگیش به اینه که تو اوج غم لبخند بزنی و لبخند بیاری به لب دیگران!

سال من بهترین سال میشه سالی که زندگی پر از زیبایی است❤️😍🤗
شادی نمادی از زیستن آگاهانه است و نمایشی از سپاس گزاری در برابر یزدان پاک ستوده ترین کارها آنست که بزرگترین شادی را برای بیشترین افراد فراهم کنیم .! زیبایی خریدنی نیست . شادابی هدیه گرفتنی نیست. طراوت اتفاقی نیست. همه این ها بسته به انتخاب و تلاش توست.شاد باش و شاد زندگی کن که شاد زیستن انتخاب است نه اتفاق
سال من بهترین سال میشه سالی که زندگی پر از زیبایی است❤️😍🤗
تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد. شعر شاعر، به چند زبان ترجمه شد. کارگردان جایزه ها را درو کرد... و هنوز سر همان چهار راه، واکس میزند کودکی که بهترین سوژه بود!
((- من عروسک نیستم! - ))---,--((در خاطری که توئی ، دیگران فراموشند ... ))((=2-10-96=خودمان هم نفهمیدیم تهش چی شد؟! آنهایی که دوستمان داشتند و دوستشان داشتیم ، منقرض شدند...!! --امیر وجود))
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687