من یه رمان میشناسم که اسمش بامداد خماره،از زبون دختره هست. بعد یه نویسنده دیگه اومده از زبون پسره جواب دختره رو داده،یعنی ماوقع ماجرا رو مو به مو از دریچه چشم پسره تعریف کرده،و تو دهن نویسنده اولی زده.اسم دومی شب شرابه...شاید اینا همون کتابهای مد نظر شماست اما تو شیراز اتفاق نیفتاده.مال اوائل دوره پهلوی یا اواخر قاجاره...قشنگه بخونید