عزیزم من که بچم یکیه دو سال اول روانی بودم از دستش ... منم خیلی حرص می خوردم ... خواب و خوراک نداشتم حس می کردم دیگه خودم فنا شدم اما غصه نخور این روزا هم می گذره خیلیییی سخته اما میگذره و تو بعدا به یاد این روزای سخت می افتی و می گی خدا رو شکر که گذشت ... کلا بچه داری دو سال اولش خیلی سخته بعد یواش یواش راحت میشی منم وقتی بچم سه ساله شد بهتر شد و من یه نفسی کشیدم ای کاش کاری از دستم بر میومد برات انجام میدادم چون خیلی درکت می کنم و یاد اون موقع های خودم میوفتم
خدایا کمک کن همیشه شاکرت باشم ...
تا حالم همیشه خوب باشه