دوستم سرمو کلاه گذاشته

الان ک وامو ازم پنهون کرد دیگ ازش متنفر شدم اخه ۱۱روز قبل دعوامون اسمش دربیاد میدونست منم منتظرم اسممون دربیاد ولی بهم نگفته

اینجا هم چنبار دربارش تاپیک زدم گفتن بدرد ازدواج نمیخوره و ب فلان دلایل 

خواستم ج منفی بهش بدم گفته چرا منم دلایل گفتم گفته تو فکرت مریضه بدبینی چون خ بلاها سرت اومده حق داری بمن اعتماد نکنی و من دوستت دارم و از این حرفها

بعد ک گفتم نخیر فقط حرف من نیس با دوستام تو گروه مشورت کردم اونام میگن ن عمرتون تلف نکنین هرکی بره دنبال زندگیش سریع گفت اونها منو نمیشناسن و فلان 

باورت میشه گولم زد بهمن تولدش بود قبلش هی ایفون میخاست گفت منم اردیبهشت تولدته واست پلاک طلا اول اسمت باشه میخرم حتی گفت فلان طلافروشی جای خونتون دوستمه ب اون سفارش میدم کمتر دربیاد دستمزد نگیره 

باور کردم 

بعد چنبار ب روش اوردم با خنده شوخی گفت عه من ب رفیقام گفتم اسمت سحره الان بگم s میزنه ن m گفتم خب ب رفیقت بگو اسم شناسنامم سحر بوده الان mبزنه گفت ن نمیشه پلاک رو اینجوری پیچوند

پارسال واس جریان طلاقم رفتم مشاوره گفت باید طرحواره درمانی بشی الان دیگ حتما میرم پیش همون روانشناس بهش همچیو میگم 

من خ نارو و کلک از طرف مادرم خوردم محبت نمیکرد خسیس و پول دوسته علنی حلو خواهرم ک کارمنده بهم گفت تو واسم منفعت نداری بقیه بچه هام دارن فقط تو نداری درحالیک خودش تو زندگیم دخالت کرد سال کنکورم بزور منو داد ب فامیلای خودش شوهرم معتاد هرزه ازآب دراومد کتکم میزد خاستم طلاق بگیرم همین مامانم خدا شاهده ب شوهرم گفت بزنش بکشش ولی طلاقش نده اونم همش با کمربند هرروز میزد سر هرچیز کوچیکی

خ زجر کشیدم فک کردم این اقا انسانه من پدرم فوت کرده مادرم اینجوریه رابطمو با خواهربرادر خراب کرده گفت من خودتو دوسدارم خ سختی کشیدی هربار ب رفتارش شک کردم گفت تو ذهنت مریض شده شکاک شدی بخاطر بلاهایی ک سرت اومده ولی من نامرد نیستم و هی زبون بازی الانم میخام قضیه وام معلوم کنم ثابت بشه کلک زده دیگ زبونش کوتاه بشه وگرن باز مظلوم نمایی و تو رفیق نیمه راهی و حرفهای همیشه رو میزنه

همسایمونه مغازه داره مال پدرشه خودش و برادرش تو مغازه کار میکنن پدرمادرش آدمهای محترم و آرومی ان اما کم کم فهمیدم مادرش دارو میخوره خودشم قرص کلرو پوکساید هرروز باید بخوره ی شب رفتیم بیرون پاساژ هی چرت پرت گفت درباره اینک دلش زن دوم میخاد منم عصبی شدم گفتم فک نکن چون مطلقه ام زنت بشم سرم زن دیگ بگیری گفت داییم دوتا داره خ خوبن زنهاش

باز بیخیال شدم تو راه از جلو ی استخر بسته زنانه رد شدیم ی حرف خ زشت زد دعوامون شد باز ول کردیم رفتم کنار پارک دستم بشورم اومد کنارم مثلا تنها نباشم یهو گفت اون دختره رو ببین اونور داشت میرفت گفت چرا اخر شب تنهاست برم باهاش تنها نمونه دیگ قاط زدم بحثمون بالا گرفت منو رسوند خونه قهر کرد رفت 

فرداش پیام داد ک گفتم قرص فلان بای هرروز بخورم نخورم اینجوری شد 

مامانشو نمیدونم چ دارویی میخوره اونم روانگردانه ۲بارم مادرش سر مطلقه بودنم مسخره ام کرده 🤦‍♀️متلک انداخته

گفت قبل من فقط با ی دختر دوست بوده تهرانی دکترا داشته عکسشو نشونم داد معمولی بود ولی خوش تیپ بود خانواده دار تک دختر نمیدونم اونو چجوری گول زده بود دختره ب ۱سکه مهریه راضی شده بود مثلا گفت یبار بام دعوامون شد ۳نصفه شب رفتم گل خریدم بردم درخونشون 

میگفت قرضی بده زود پس میداد هردفعه 

مثلا میگفت فلانی اجاره خونش عقب افتاده گناه داره اینجا غریبه تو این شهر 

منم اون دوستشو دیده بودم دیدم بنده خدا لیسانس داره پیک کار میکنه ۳تومن قرضی دادم 

میدونی اگ خودش آدم درستی بود باید بعدا پس میداد نکه با شام و کمیسیون بنگاه و چیزای دیگ سر ب سر کنه 

من بهش اعتماد کردم فکر کردم آدم خوبیه

درسته خیلی فکر کردم باهاش کات کردم بیخبر بدون بحث

ممنون عزیزم🌷