مادر و خواهرش همون شب اومدن دم خونمون گریه که برگرد اون بدبخت میشه خواهرش ۱۰ روز بود زایمان کرده بود سرمو از تو دستش کشیده بود بیرون نشسته بود پشت فرمون که بیان دم خونه بابام
مادرشوهرم تا حالا دوبار بستری شده میگ فقط نرو تو بری همه ما بدبختیم پدرشوهرم میگ لیاقت آدم درست و نداشت بره یکی مثل خودش پیدا کنه
اینا همش حقیقته
مهریه از شیر مادر حلالتره، خاک بر سرش که قدرتو ندونست از حق و حقوقت نگذر چون تنها کاری که از دستت برمیاد همینه، امیدوارم یه بخت خوب منتظرت باشه اصلا هم غصه نخور الان دیگه مثل قدیما نیست که طلاق بد باشه
خیلی ممنون نه طلاق ناراحتم نمیکنه تو این دنیا اتفاقات بدتر داره میفته هرروز ولی من توان اینو نداشتم چند سال برم و بیام واسه مهریه آخرشم دوتا سکه بدن هرسال من اگ یک ماه بیشتر درگیر این قضیه میموندم طاقت نمیاوردم به خدا سپردم که خودش بهترین قاضیه
پات نلرزه درستترین کارو داری میکنی برو دنبال زندگیت عزیز
من رفتم تاپیکها قبلیت رو خوندم، لطفا زودتر خودتو خلاص کن گور باباشرمهریه هم نگرفتی اشکال نداره ، مگه ما چقدر عمر میکنیم که حالا با ناراحتی و
غصه سر بشه این جونور کثیف حتی لیاقت یه قطره اشکتم نداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
