مامانم همششش به خاطر ازدواجم سرزنشم میکنه

بخدا تو فامیل ماهم هست طرف یه عروسی گرفت زمانی که من فکر کنم نوزاد بودم اون زمان چه طلااایی چه عروسی براش گرفتند خب تعریف می‌کنند دیگه از اون زمان هنوز تعریف می‌کنند که اره اینجور بود اونجور بود الان تو سن بالا طلاق گرفتن یارو تو سن بالا رفتنه باز ازدواج کرده حالا طلاهاش میاد کمک؟ خداکنه آدم خوشبخت بشه عزیزمن وگرنه به این چیزا نیست 

به مادرت بگو همسرت خوبه وزندگی خوبی داری  تا اینقدر غصه نخوره

عزیزم 

مستقیم بهش بگو من از شوهر و زندگیم راضیم حرفات اذیتم میکنه

اصلا نمیشه خرید باید پولی بمونه که آدم حداقل برا پس انداز بخره اینقدر گرونیه پولی ته جیب نمیمونه میخوای یخورده نگهداری میری بیرون همممش خرج شد

خب میدونید کلا قدیمیا حالا من نمیدونم مادرتون چندسالشونه ولی کلا آدمای قدیم هنوز توهمون دورانی بسر می‌برند که با هزارتومن می‌شد عروسی گرفت من الان آدم های قدیم دورم که هست مثلا میگن یه انگشتر اینقدر شد میگن اوووه چه خبره بابا زمان ما اینقدر بود میدونید درک نمی‌کنند که الان واقعا نمیشه خرید گرونیه بخاطر همین میگن نه باید میخریدی باید بخری ازین حرفا